فرارسیدن نوروز باستانی بر همه دوستان گرامی مبارک

+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۱۲/۲۷ ساعت توسط
|
گیسوی شب
شب این سر گیسوی ندارد که تو داری
آغوش گل این بوی ندارد که تو داری
نرگس که فریبد دل صاحبنظران را
این چشم سخنگوی ندارد که تو داری
نیلوفر سیراب که افشانده سر زلف
این خرمن گیسوی ندارد که تو داری
پروانه که هر دم ز گلی بوسه رباید
این طبع هوس جوی ندارد که تو داری
غیر از دل جان سخت رهی کز تو نیازرد
کس طاقت این خوی ندارد که تو داری
مرداد1332
دامنِ دریا
کنج غم هست اگر بزم طرب جایم نیست
هست خونِ دل, اگر باده به مینایم نیست
به سراپایِ تو ای سروِ سهی قامتِ من
کز تو فارغ, سر مویی به سراپایم نیست
تو تماشاگه خلقی و من از بادهء شوق
مستم آن گونه که یارای تماشایم نیست
چه نصیبی است کز آن چشمهء نوشینم هست
چه بلایی است کزان قامت و بالایم نیست؟
گوهری نیست به بازار ادب, ورنه رهی
دامنِ دریا چون طبعِ گهرزایم نیست
سال 1315